سه شاخص سنت گرایان
نخستین شاخص و ویژگی آنان این است که این جریان بیشتر از آن که جنبه ی انسانی داشته باشند و از حقوق انسان دفاع کنند جنبه ی خدایی به خود می گیرند و از حقوق خداوند دفاع می کنند. گویی خداوند از جهانیان بی نیاز نیست وگویی دین فی نفسه خود یک غایت و هدف است و وسیله ای برای محقق ساختن اهداف و آرمان های انسان نیست.
دومین شاخص یا ویژگی سنت گرایان و اصولگرایان این است که آنان ، متن گرا یا نص گرا هستند و همیشه در حال تطبیق ظاهری متون دین و تفسیر ظاهری آنند بدون این که شرایط عصر و اهداف شریعت و نیازهای عصری مردم را مد نظر قرار دهند. به همین خاطر استنباط بیشتر از استقراء، مبادی و مفاهیم اولیه بیشتر از واقعیت، شعارها بیشتر از مضامین، نظریات بیشتر از کارهای علمی و عقاید و باورها و خرافه ها بیشتر از حقیقت شرع و محتوای دین، شکل غالب این جریان و جناح را تشکیل می دهد.
سومین شاخص یا ویژگی سنت گرایان و اصولگرایان این است که آنان میان شریعت و قانون مجازات، اتحاد برقرار می کنند و می خواهند مردم پیش از این که حقوقشان را بگیرند به واجبات دینی شان عمل کنند. آنان می خواهند براساس قانونِ همه یا هیچ، اصول اسلام را اجرا کنند و همه ی نظام های امروز که به آن نظام «جاهلیت مدرن» می گویند، در هم ریخته و نابود سازند تا از نو جامعه ای اسلامی را تاسیس کنند.
به بیان دیگر، آنان، اصلاحات و ترمیم و تعدیل نظام های حاکم را نمی پذیرند. گویی از نظر آنان، اسلام مردم را به اصلاح و فساد نکردن در زمین فرا نخوانده است. برخی از آنان ابایی از این ندارند که در راه تحقق اهدافشان از خشونت کلامی و عملی استفاده کنند زیرا به نظر آن ها اِعمال خشونت در راه خدا واجب است. گویی، اسلام، مردم را به جدل و استدلال احسن و بهتر و به نیکی دعوت نکرده است. گویی دین اسلام، پند و نصیحت نیست. گویی اسلام این اصل را اعلام نکرده است که «هیچ اجباری در دین نیست» و رشد و هدایت از گمراهی مشخص گردیده و هر که بخواهد ایمان می آورد و هر که بخواهد کفر می ورزد.
30/3/94